به گزارش شهرآرانیوز؛ صداوسیما، طی این چند دهه، بارها برنامههایی حول شعر و شاعری ساخته است. بعضی از این برنامهها نظیر «با کاروان شعر و موسیقی» (شبکه دو) و «قندپهلو» (شبکه آموزش) ــ که ویژه شعر طنز بود ــ هم با استقبال خوبی روبه رو شدند، اما ادامه نیافتند.
آخرین برنامه ازاین دست «سرزمین شعر» (شبکه چهار)، به تهیه کنندگی علی زارعان، است که تا امروز چهار فصل دوام آورده است، برنامهای به صورت یک مسابقه چندمرحلهای. آخرین فصل از «سرزمین شعر»، که ویژه ایام ماه رمضان بود، همین چند روز پیش به پایان رسید. به همین مناسبت، با علی محمد مؤدب، که از طراحان و داوران این مسابقه ادبی است، گفتوگو کردهایم.
فصل چهارم «سرزمین شعر» هم تمام شد، اما ظاهرا فصلهای دیگری هم خواهد داشت. این یعنی برآوردی شده که مخاطب چقدر کار را پسندیده است؟
اینها را سازمان میداند.
بالاخره، شما هم از میزان توفیق مجموعه اطلاع دارید.
من چیزی که از مردم دیدم استقبال بود. عمده فرهنگیان خیلی پسندیدند. پس از فصل اول، خیلی از چهرههای مهم فرهنگی بازخوردهای مثبت دادند. جالب است که از جناحهای مختلفی هم بودند، آدمهایی با سلیقههای مختلف سیاسی-اجتماعی.
فکر میکنید دلایل این بازخوردهای مثبت چه بوده است؟
به نظر من، خود شعر، به عنوان هنر اصلی ما، در رسانه ملی ما مغفول است؛ شأنش چنان که باید رعایت نشده. این هم هنوز متناسب با شأن شعر نیست؛ ما تلاش کردیم کاری بکنیم. شعر جایگاهش در فرهنگ ما بسیار بالاست. مجموعه طراحان و سازندگان این برنامه سعی کردند راهی را شروع کنند، و به نظرم، با توجه به مجموعه بضاعتی که گذاشته شد، شروع خوبی بود؛ استقبال خوبی هم کردند.
البته که بسیار بیش از این باید به این برنامه توجه میشد. به هر حال، به دلایل مختلف، ازجمله محدودیتهای اجرایی، برنامه این طور شد. شیوه ادامه راه بسته به تصمیم سازمان است. آن موقعی که فصل اول را شروع کردیم، من در وزارت فرهنگ یک مسئولیت مشاورهای داشتم که از آن طریق یک راهی آغاز شد و سازمان آمد و همکاری کرد و کار را دست گرفت؛ بعد از آن، دیگر همه چیز با خود سازمان بود.
فقط در فصل یک ما در اتاقهای فکر، با هم فکری اهالی شعر، برای طراحی برنامه کارهایی کردیم و آن را شروع کردیم. برای ادامه سازمان باید ارزیابی کند و براساس آن تصمیم بگیرد.
خود شما مستقیما یا ازطریق شبکه نشانهای از تأثیر این برنامه در ذائقه مخاطب دریافت کردهاید؟
ما هرچه داریم در مواجهه با مردم به دست میآوریم؛ از برآوردهای مدیریتی سازمان من خیلی اطلاعی ندارم. دربین مردم، من بازخوردهای خیلی شگفت انگیزی دیدهام. همین عید، در نمازجمعه بخش نصرآباد تربت جام شرکت کردم. اقبال مردمی خیلی جالب بود. روستاییان خراسان میآمدند میگفتند: «ما این برنامه را میبینیم.» پارسال عید هم میدانم که این برنامه جزو برنامههایی بود که توجه ویژهای به آنها شد. در بیان رئیس سازمان هم اسمش تکرار شد. ظاهرا، در برآوردهای آنها هم پدیدهای شده بود. به هرحال، در تراز یک برنامه در شبکه ۴ باید نگاه کرد که سرمایه گذاری محدودتری دارد و مخاطبش خاص است.
آیا این برنامه در ذائقه مخاطبان هم تأثیر داشته است یا میتواند تأثیر بگذارد؟
هر پدیدهای در رسانههای عمومی قطعا ذائقه سازی میکند. بچههای خود من که روز و شب مرا میبینند الان بیشتر به من توجه دارند. طبیعی است؛ مخاطب که یک پدیدهای را ببیند به آن توجه میکند؛ به معنای آن، به هستی آن پدیده توجه میکند. با «سرزمین شعر»، میتوانم بگویم اولین بار شعر در قامت یک برنامه رسانهای اندیشیده و طراحی شده جلوه کرد و شاعران حرفهای ما جلو دوربین قرار گرفتند. حالا ممکن است در طراحی نقصهایی وجود داشته باشد. من معتقدم شأن شعر باید بیشتر رعایت و برای آن بیشتر هزینه بشود. در طراحی برنامه و برای حضور شاعران مختلف از سراسر کشور، باید بیشتر تأمل کرد.
شاعران جوان خیلی میخواهند در برنامههایی از این دست شرکت کنند که بالاخره دیده بشوند.
بله؛ استقبال خیلی زیاد بود. الان هم مدام به ما پیام میدهند که «ما چطور شرکت کنیم؟» درحالی که شرکت در برنامه، به ویژه در فصلهای اخیر، ازطریق خود سازمان و واحد تهیه و تولید ممکن است. ولی خب به شخص ما هم خیلی مراجعه میکنند و هی میخواهند که در برنامه باشند.
این آفتی ندارد؟ آیا فیلتری هست که متقاضیان از آن بگذرند یا هرکسی میتواند در برنامه شرکت کند؟
هر پدیدهای که به وجود میآید آفت هایش را هم دارد قطعا، باید هی فکر کرد و هی تدبیر کرد و هی اصلاح کرد. به نظر من، همان شوراهایی که در ورود به برنامه داوری میکنند کمک میکنند. در بعضی فصل ها، این شوراها بیشتر و سفت وسختتر اعمال نظر کردند و در بعضی فصلها کمتر. به نظر من هم حتما باید کار متقاضیان ورود به برنامه را داوری کنند تا یک سطحی، یک ترازی در برنامه رعایت بشود.
فصل یک، سرگروهها را داشتیم که تدبیر خوبی بود. شاعران شاخص ما با برنامه همراه بودند و پشت صحنه حضور داشتند که هم به جوانان مشاوره میدادند و هم کانالی برای ورود به برنامه بودند که این خودش باز یک فیلتری بود. برنامه، در فصل یک، از این نظر یک نوع برخورداری داشت.
اما، درطول چهار فصل، سازمان، به اقتضای مسائل اجرایی خودش، تصمیماتی گرفت که بازهم، با همه پستی وبلندی ها، برنامه خوبی تولید شد. من هم، علی رغم همه نقدهایی که ممکن است داشته باشم، تا فصل چهار با افتخار همراه برنامه ماندهام. درنهایت، سازمان برای آینده تصمیم میگیرد؛ از ما هم، اگر مشورتی بخواهد، مشورت خواهیم داد.
برخی کارشناسان نظرشان این است که سطح برنامه به مرور تنزل پیدا کرده و به سطح یک برنامه سرگرم کننده رسیده است. آیا این نقد را میپذیرید؟ چه پیشنهادهایی برای بهبود آن دارید؟
نقدها بسیار است. من صاحب برنامه نیستم، من یکی از عوامل برنامه بودهام. حالا، در فصل یک، من نقش بیشتری داشتم، به عنوان دستیار وزیر و کسی که طرح برنامه را در شورای شعر کلید زد، اما، از فصل دو به بعد، یکی از عناصر برنامه بودهام و به قدر یک عنصر نظراتی داشتهام که بخشی از آنها اعمال شده و بخشی را سازمان نخواسته یا نتوانسته اجرا کند.
قاعدتا، هر برنامه تلویزیونی آفتهای خودش را دارد. یک چیز مهم است و آن اینکه هر برنامه بعدش باید بررسی حرفهای بشود، با حضور عناصر دخیل و طراحان و مشاورانی از سازمان یا بیرون از سازمان، که ارتقا پیدا کند و بهتر شود. اما، به نظرم، اشکالات خیلی جدی نیست و، با توجه به آن سرمایهای که هزینه شده، محصول متناسب بوده است.
ما یک وقت میگوییم یک برنامهای ــ مثلا ــ برایش در تراز الف تدارک دیده شده و حالا باید فلان باشد. اما این برنامه برنامهای است در شبکه چهار با یک بودجه محدود؛ هیچ کس هم هیچ ادعایی ندارد که تدارک ویژهای برای آن شده است. به نظر من، به عنوان یک عنصر شرکت کننده، با بازخوردهایی که از مردم گرفتهام، برنامه خیلی موفقی بوده، و در تراز توانی که برایش گذاشته شده جواب داده است.
اگر توان، حمایت و تدبیر بیشتری اعمال بشود، بهتر از این هم خواهد شد، اگر ارادهای باشد در سازمان که بخواهند برنامه را ادامه بدهند و رشدش بدهند. من، خودم، که به نوعی جزو نفرات اولی بودم که به ساخت این برنامه فکر کردم، تا آخرش هم در مشورت و ارتقا و تغییر ریل و این جور چیزها، اگر سازمان کمک بخواهد، هستم. نقدهایی هم که شده باید در طراحیها دیده شود، اگر برنامه بخواهد ادامه پیدا کند.
پیشنهاد خودتان، هم به عنوان مخاطب و هم به عنوان کسی که دخیل بوده در ساخت این برنامه چیست؟
به نظرم سازمان به برنامه شعری خوب نیاز دارد. برای بهبود این برنامه، باید برویم بنشینیم و اجزایش را ریزریز بررسی کنیم که کجا درطول چهار فصل خوب بوده است. اولین نقدی که من دارم و به نظرم خیلی مهم است این است که خود سازمان این برنامه را واقعا به عنوان یک برنامه ویژه یا «الف» باید میدید، که این نبود.
گذشته از فصل یک که با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و «همراه اول» ترازِ بالاتری داشت، فصل دو و سه و چهار یک برنامه معمولیِ خوب از شبکه بود که در همان حد هم جواب داد. در ساخت فصل یک، عجله زیادی بود و زمان خیلی کمی داشتیم؛ شاید عجیب باشد از روزی که برنامه را طراحی کردیم تا روزی که پخش شد شاید یک ماه هم نشد. اما، با توجه به آن زمان کم، بازخوردهای خیلی خوبی گرفت. ایده این برنامه در حاشیه جشنواره شعر فجر مطرح شد و سازمان صدا و سیما هم با ساخت آن موافقت کرد. مهم این بود که نشان بدهیم برای شعر هم میشود کاری کرد.
حالا این کار قطعا مشکلاتی دارد، ولی با اینکه بنشینیم بیرون گود و بگوییم لنگش کن، کاری انجام نمیشود. ما خطر کردیم و کاری را که در تاریخ تلویزیون انجام نشده بود انجام دادیم. حالا، این نمونه هست و قابل ارتقا یا قابل حذف است، که به نظر تصمیم گیران بستگی دارد. ولی ما چیزی، سکویی برای پرتاب شعر به جهان رسانههای جدید میخواهیم. به هر حال، حق هنر اول ماست که در تراز خودش و در شأن خودش در رسانهها طرح شود. حق شعر این نیست که دورچین برنامههای تلویزیون باشد.
شعر مهمترین عنصر فرهنگ ساز ما در طول تاریخ بوده است؛ اینکه به هر دلیلی از رسانه حذف شود چندان قابل قبول نیست و ما را بابت آن ملامت خواهند کرد. درحالی که رسانهها و شبکههای اجتماعی مدام دارند محتوا می دهند، شعر باید دریچهای برای ورود به دنیای ذهنی مخاطبان در تراز رسانههای امروز داشته باشد، وگرنه به طور طبـیعی حذف میشود.